لیلای تبریز
۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰
شناسه : 19786
8
«لیلی و مجنون» مهمترین نماد دلدادگی‌ها، شیفتگی‌ها و‌ درماندگی‌های انسان شرقی است. واقعِ قصه، چندان قطعیت ندارد. بیشتر یک افسانه‌ شورانگیز است که ملت‌های مختلف خاورمیانه، در قالب آن، سه‌گانه عشق، جنون و عرفان را منطبق بر فرهنگ خود روایت کرده‌اند.
نویسنده : اصغر زارع کهنمویی
پ
پ

به گزارش آوای تبریز، «لیلی و مجنون» مهمترین نماد دلدادگی‌ها، شیفتگی‌ها و‌ درماندگی‌های انسان شرقی است. واقعِ قصه، چندان قطعیت ندارد. بیشتر یک افسانه‌ شورانگیز است که ملت‌های مختلف خاورمیانه، در قالب آن، سه‌گانه عشق، جنون و عرفان را منطبق بر فرهنگ خود روایت کرده‌اند. به همین دلیل، لیلاهای شعر عرب، فارس، ترک، کرد، ارمنی و…، تفاوت زیادی با هم دارند. ظاهر قصه همان است اما چهره‌‌پردازی شخصیت‌ها، نگاه آن‌ها به عشق، حجم شوریدگی، عمق دلدادگی و فرایند رسیدن از جنون به معرفتی فراجهانی بسیار متفاوت است.

لیلی و مجنون نظامی، مشهورتر، شیرین‌تر و زمینی‌تر است اما لیلی و مجنونِ «فضولی» ناشناخته‌تر، عمیق‌تر، فلسفی‌تر و آسمانی‌تر است. لیلای فضولی، لیلای عرب نیست، لیلای تبریز است. فضولی هرگز به اصل داستان پایبند نیست. او چهره‌ها و قهرمان‌های ویژه خود را خلق و قهرمانان روایت اصلی را بازپروری کرده است. فضولی در پوستین داستان مجنون عامری، حدیث «عاشقی» در فرهنگ فاخرِ شریفِ آذربایجان را روایت کرده است.

لیلای تبریز را یک بار پانصد سال پیش، فضولی، شاعر بلندآوازه ترک روایت کرده و آگاهی عمیق خود از عشق، فلسفه و عرفان را بر بوم تاریخ نقاشی کرده، اثری سترگ که سرمایه‌ بی‌نظیر زبانی و فرهنگی برای ما است. این حکیم و اندیشور بزرگ شرق، در حوزه ترکی، تحت تاثیر عمادالدین نسیمی، امیرعلی شیر نوایی و ملک الشعرای حبیبی است و در حوزه فارسی، از نظامی، حافظ و جامی تاثیر می‌گیرد.

همچنین به ادبیات عرب مسلط است و تحت تاثیر متون ادبی و دینی غنی جهان عرب قرار دارد. اندیشه و سیاق او تلاقی زبان‌ها و فرهنگ‌های ترکی، فارسی و عربی و آراء مذاهب شیعی و سنی است. به این جهت، او بیش از هر اندیشمند دیگری، آشتی‌ساز و وحدت‌بخش است و می‌تواند بسیار به کار چالش‌ها و آشفتگی‌های خاورمیانه‌ی امروز بیاید. زیست‌جهان او محل تلاقی تمامت تنوع زبانی، فرهنگی و مذهبی منطقه است.

۵۳۲ سال بعد از اینکه اپیدمی طاعون، فضولی را به خاک کربلا سپرد، یک بار دیگر، لیلای شرق از دل شاعرانه‌های فضولی برکشید و در پیوندی ماهرانه با هنر مدرن، در تیاترخانه تبریز روایت شد، روایتی به زعم من شورانگیزتر از مثنوی فضولی‌. لیلای متاخر آذربایجان تحسین‌برانگیز است، روایت سوزناک‌تر و هنرمندانه‌ترِ سفر مجنون از کف جنون به سقف عرفان است. نمی‌توان اثر فاخر «صدیق جمالی» را دید و شیفته هنرنمایی باشکوه لیلی و مجنون آذربایجان نشد. نمی‌توان نمایش را دید و برای تمناها، دربدری‌ها، آوارگی‌ها، التماس‌ها، بیچارگی‌ها و غم‌های مجنون گریه نکرد. نمی‌توان مظلومیت و معصومیت و حجب و حیا و عشق و مرگ لیلا را تماشا کرد و غرق در غم نشد. هارمونی معنی‌دار و اثرگذار رقص‌ها و حرکات موزون بازیگرها، شعرخوانی بسیار دلنشین، صحنه‌سازی و نورپردازی حرفه‌ای و از همه مهمتر، موسیقی و صدای آسمانی «پدرام رنجبر»، آدمی را همسفر مجنون می‌کند تا در کنار کعبه، به اکتشاف عشق لیلا بپردازد.

لیلای صدیق جمالی، نسبت چندانی با لیلای نظامی گنجوی ندارد. او حتی از لیلای فضولی هم فراتر می‌رود، لیلای نمایش زیبای صدیق جمالی، «لیلای تبریز» است، لیلای شهر عشق و شوریدگی و رویاهای شرقی. راز رویای تبریز نه در سنگ‌ و آهن و سیمان و برج و‌ پل و بارو که در سبک زندگی، فرهنگ اصیل، زبان ظریف و ادبیات پراستعاره مردمانی است که در تمام تاریخ، لیلاها و مجنون‌های بسیاری را تربیت و تقدیم جهان کرده‌اند و دنیا را به تحسین واداشته‌اند، از زینب و حیران تا نگار و هاجر همه لیلاهای آذربایجان‌اند. رویای تبریز جایی شکل می‌گیرد که لیلاهای شهر برای بقای حیات در پیاده‌راه‌های مهد آزادی قدم می‌زنند و رویا خلق می‌کنند. حیران مجنون‌ها و هروله لیلاها، صحنه‌های تمام‌نشدنی رویای شرقی تبریز هستند.

وقتی عصر زمستان سرد و تاریک پایتخت، در تالار وحدت تهران به تماشای لیلی و مجنونِ آذربایجان نشستم، از انبوه تماشاگران این نمایش طولانی، فنی و فاخر حیرت کردم. از خود پرسیدم، این مشتاقان تئاتر فاخر آذربایجانی با کمترین تبلیغات از کجا آمده‌اند. هنرنمایی تحسین‌برانگیز لیلای تبریز در بزرگترین تماشاخانه پایتخت، برای من نمادی معنی‌دار از شکل‌گیری یک رویا بود؛ اینک تبریز فرهنگی از زیر خروارها نگاه سیاسی برکشیده و به نمایش کالای فرهنگی اصیل در پایتخت ایران پرداخته است.
تاریخ نشان داده، هر زمان به «هویت ممتاز آذربایجان» که ترکیب سه‌گانه «هویّت قومی، هویّت ملّی و هویّت دینی» است، توجه شده، نابغه‌ها و‌ نخبه‌های فرهنگی نامداری معرفی شده‌اند که نقشی بی‌بدیل در غنای فرهنگی کشور ایفا کرده‌اند. آذربایجان و تبریز، غنی، بکر و پر از سوژه‌های ناب است. کافی است در بگشاییم تا قطار شاهکارهای هنری همچون «لیلی و‌ مجنون»، «ائو»، «آتابای»، «قولچاق»، «دری»، «حیوان» و… به چهار گوشه جهان برسد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.