به گزارش آوای تبریز، اخیرا اسلاوی ژیژک مقاله ای در باب واکنشی بودن سیاستها، نوشته است که به تعبیری میتوان شاه بیت آن را چنین عنوان نمود: خطری که امروز تهدیدمان می کند انفعال نیست بلکه فعالیت کاذب است. اشتیاق به فعال بودن، مشارکت کردن و پنهان ساختن پوچی آن چه جریان دارد.
حال ببینیم انفعال و یا کنش از منظر فلسفه سیاسی چگونه تحلیل می شود؟
اگر بخواهیم از نیچه حرفی به میان آوریم باید بگوئیم در یک خوانش دلوزی، خود هستی چیزی جز توان ها و نیروها نیست. هر چه در این بین هست ، توانش و بر هم کنش نیروهاست، اثرگذاری نیروها بر همدیگر و لاغیر. طبق این دیدگاه، میتوان طیفی ترسیم نمود و یک طرف آن را به ارباب های مورد نظر نیچه وصل کرد تا استعاره ای از نیروهای کنشی را ترسیم نمود و از طرفی انفعال را میتوان دقیقا به بردگان اخته منتسب نمود. بردگانی که دیگر قاعده بازی قدرت را پذیرفته اند و نه نایی و نه اراده ای برای هرگونه کنشی از خود دارند. اما فلسفه سیاسی به ما خاطرنشان می سازد آن وسط طیف عده ای هم هستند مشغول بازی سیاست.
طبق آنچه ژیژک خاطرنشان می سازد کسانی که فراتر از انفعال با کنش های نمایشی تهدیدمان می کنند. البته از خوانش هگلی ژیژک میتوان فهمید که منظور او از ما، کل واحدی است که با نفی همه انواع زورها و سرکوب ها محقق خواهد شد، اما به نظر می رسد در متن آخر ژیژک چیزی جز جامعه جهانی نباشد.
به هرحال به نظرم آنچه مهم ترین بخش حرف های ژیژک، نه انفعال و کنش، بلکه پوچی مطلقی است که او مطرح میکند. شاید پوچی مد نظر او به نوعی بازتاب نهیلیسم اروپایی مورد نیچه است، اما خود تعمیم آن به همه ما (طبق نظر قبلی او) چندان مفید به نظر نمی رسد. به نظرم، خود همین صورت بندی جهانی از صورتهای مختلف امر سیاسی در جوامع مختلف نیز محل اشکال است. کما اینکه حسب فرمول کلی ژیژک، انفعال را نمیتوانیم در همه جا مطلوب تصور کنیم. هرچند متوجه منظور او هستم اما به نظرم بودن در صحنه نمایش، در جامعه ای که خود بودن مورد انکار است یک قدم بزرگ سیاسی است. او در یک بافت کاملا غیرسیاسی قلم می زند در حالیکه در جوامع دیگری، هرچه هست سیاسی است و خود بودن و حضور داشتن به نوعی کنش سیاسی است. اتفاقا میخواهم از نیچه مدد بگیرم تا به نقد ژیژک بپردازم، چراکه تعمیم فرمولهای سیاسی عین گله وار دیدن توده ها است. باری، برای جامعه ای که انفعال بهتر از کنش نمایشی است، برای جامعه ای دیگر خود نمایش، هرچند در مبتذل ترین سطح آن غایی ترین کنش سیاسی است برای زنده نگه داشتن امر سیاسی!
ثبت دیدگاه