افزونه جلالی را نصب کنید. Saturday, 7 June , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 6504 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 47×
  • انسانیت در این کشور گم شده است
    ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
    شناسه : 25296
    1
    چگونه بعد رسیدن به شرایطی که مستضعف بودن باعث تفخر شده بود کاسبان ، خون شما و ما را وجه المصالحه دنیایشان قرار دادند.
    نویسنده : جواد نیکبخت منبع : یازاکو
    پ
    پ

    به گزارش آوای تبریز، امروز این بنده خدا را در راه برگشت از اداره حوالی ساختمان ایرداک دیدم.

    داشت از عرض خیابان رد می شد. آنچه توجه ام را جلب کرد این بود که؛ با اینکه یک پایش قطع شده و با یک پا و دو عصای زیر بغل گونی را زیر چانه اش نگه داشته بود و از عرض خیابان رد می شد. به سطل آشغال فلزی شهرداری رسید ، به خاطر اینکه بتواند از سطل آشغال پلاستیک و کاغذ جمع کند چقدر تقلا کرد
    و
    نهایتا چند تکه ضایعات پلاستیک به گونی کثیف اش اضافه کرد. و بعد  گونی پر از آشغال را پیچید و با فک اش گرفت و حرکت کرد. و من ماندم با انسایتی که در کشور  گم شده است و عدالتی که روی کاغذ خلاصه شده است. در مغازه های روبرو نیز دختر و پسرهای کاکل زری با پول های باد آورده والدین یقه سفید شان بدون توجه به قیمت ها خرج می کردند.

    یادم آمد آرمانهایی که چقدر دلخوش مان کرده بود
    عدالت ، آزادی ، استقلال ، برابری ، برادری ، حکومت عدل علی و . . .

    ناگهان افکارم به مسائل مطرح چند روزه پیرامون وزیر راه و شهرسازی که در شرایط انفجار مشکلات نیازمند کار در دوره ریاست جمهوری مفسر قران و نهج البلاغه برای سفر دو روزه تفریحی خود و خانواده و فامیل اش به کیش چگونه میلیاردی از بیت المال یعنی سهم همین آقا و خانواده اش تاراج کرده است افتاد و چگونه دو هزار میلیارد در تحت زعامت خانم وزیر به بیت المال واریز نشده است.

    چگونه در شهرداری تبریز هزینه سازی و فرصت سوزی می شود.

    به یاد شهداء و به یاد دوستان رزمنده افتادم که تا نصفه های شب با صحبت از آرمانهای شیرین چگونه خواب ما را از دنیای پر از ظلم می ربود و به دنیای شیرین پر امید می برد. روزهائی که بر این باور بودیم پهلوی دست نشانده و اذنابش عامل تباهی منابع کشور و فقر تعمیم یافته است و منبعد پا نشانده های با مارک انقلاب دیگر حافظان عدالت و برابری خواهند شد نه اینکه با استخراج دهها نوع معادن از منطقه علاوه بر نفت هنوز شاهد چنین صحنه های فاجعه باری باشیم.

    جانبازان ، اسراء و همرزمان به جا مانده از غافله شهداء ، ما به کاسبان ارزشها ، آرمانها و خون شهداء و عمر هایمان باختیم.

    چگونه بعد رسیدن به شرایطی که مستضعف بودن باعث تفخر شده بود کاسبان ، خون شما و ما را وجه المصالحه دنیایشان قرار دادند.

    به کجا رسیده ایم.

    از خود، از عمر تباه شده ام از خانواده  های شهداء ، جانبازان (اعصاب و روان ، شیمیایی و قطع عضو ) از جوانهای امروز شرمنده ام

    بنده بی مقدار پروردگار

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.