به گزارش آوای تبریز، حرفم را پس می گیرم. شاید سانسور واژه مناسبی نباشد و بهتر است به جای این واژه بگوییم عدم نمایش تمام ماجرا. عدم نمایش ورزش زنان همانطور که ورزش مردان در رسانه ها به نمایش گذاشته می شوند چه مفهومی دارد و چه نتایجی به همراه داشته است؟! این سبک و سیاق انتخابی رسانه ملی برای حفاظت از منافع ملی بوده است؟! شاید باید گفت سیاستگذاران خواستند صواب کنند اما کباب شدند.
چهار سال پیش در آستانه المپیک توکیو ۲۰۲۰ کار تحقیقاتی علمی در خصوص شیوه پوشش رسانه ای ورزش زنان ایرانی در رسانه های ایران را انجام دادم و موانع و پیامدهای آن را بررسی کردم.
این کار تحقیقاتی یکی از مطالعات جذابی بود که باعث شد بیش از همه با زنان ورزشکار و چالش ها، تلاش ها و موانع پیش روی آنها آشنا شوم که المپیک فرانسه ۲۰۲۴ و افتخارات زنان ورزشکار بهانه خوبی است تا بار دیگر به موضوع ورزش زنان و موضوعات مرتبط با آن بپردازیم.
آنچه این مطالعه تحقیقاتی نشان داد و آنچه ما همیشه به یاد داریم این است که از ورزشکاران زن کشورمان فقط در زمان مسابقات جهانی و درصورتی که مدالی کسب کنند خبری می شنویم. تازه متوجه می شویم که چه ورزشکارانی در چه رشته های ورزشی داریم.
کمتر خبری در مورد ورزش زنان و ورزشکاران زن شنیده ایم. ورزش های لیگ زنان را هیچ وقت در تلویزیون ندیده ایم. اسم ورزشکاران زن در رشته های مختلف را نمی دانیم.
تفاوت ارزش گذاری رسانه ها به ورزش زنان و مردان چه تاثیری بر جامعه، بر ورزش زنان و حتی خود رسانه ها و بیش از همه رسانه ملی داشته است؟
زنان ورزشکار با موفقیت های پی در پی در مسابقات جهانی توانستند در گذر زمان و به مرور خود را به خبرها برسانند. طی سالهای گذشته شیوه خبر رسانی درمورد ورزش زنان تغییراتی نه خیلی سریع و ناگهانی ولی ارام و آهسته داشته است.
موفقیت های زنان نشان داد که نمی شود آنها را نادیده گرفت و به مرور در اخبار کوتاه از آنها گزارش شد. پس از مدال آوری هایشان در مسابقات جهانی گاهی در برنامه های تلویزیونی دعوت شدند و خبرگزاری ها گزارشی از آنها تهیه کردند. اما باز هم بر اینها نقدهای بسیاری وجود داشت.
ورزشکاران زن می گفتند در برنامه های تلویزیونی که دعوت می شوند اگر مهمان ورزشکار مردی هم دعوت باشد، توجه مجری و دوربین به ورزشکار مرد بیش از ورزشکار زن است. کمتر از دیگر سلبریتی ها و ورزشکاران مرد دعوت می شویم اما در همان محدود برنامه ها که به تلویزیون راه پیدا می کنیم کمتر مورد توجه قرار می گیریم. یک نوع بی توجهی خاصی تلقین می شود.
اما چرا باید این رفتارها اهمیت داشته باشد؟ با این شیوه خبررسانی و برنامه سازی رسانه ملی و خبرگزاری ها، ورزش های فعال زنان به جامعه معرفی نمی شود، ورزش زنان کمتر مورد توجه قرار می گیرد. تعصبات در جامعه رواج پیدا می کند و جامعه را از تعادل خارج می کند. صلح طلبی در جامعه جای خود را به نزاع میان افراد می دهد. بحران اجتماعی جامعه را دربر می گیرد. زنان دچار سرخوردگی و نارضایتی از جامعه و مسئولان می شوند و اعتماد خود را به مسئولان و رسانه از دست می دهند. جامعه دو قطبی می شود. دو قطبی زنانه و مردانه، دو قطبی موافقان و مخالفان، تندرو و کندرو و قِصَّ علی هذا.
ورزش زنان نیز همچون ورزش مردان بدون اسپانسر و سرمایه گذار نمی تواند به توسعه و پیشرفت برسد. اسپانسر و سرمایه گذار زمانی برای ورزشکار و تیم ورزشی سرمایه می کند که بتواند تبلیغات خود را در رسانه همه گیر کند و در رسانه دیده شود. اما وقتی رقابت های ورزش زنان در رسانه ها نمایش داده نمی شود، اسپانسر چه شیوه تبلیغاتی را برای خود در حمایت از ورزشکاران زن باید انتخاب کند؟! از این رو ورزش های زنان نمی توانند اسپانسر و حتی طرفدار برای بلیط فروشی جذب کنند. ورزش تیمی زنان ضعیف شکل می گیرند. همچون ورزشکاران مرد نمی توانند حقوق و درآمدی از فعالیت حرفه ای خود داشته باشند. در عین حال برای تجهیزات نیز باید هزینه شخصی بکنند. نمی توانند بازی های تدارکاتی برای تمرین داشته باشند. درنتیجه پیشرفت کردن با وجود همه این مشکلات سخت است.
با این حال ورزشکاران زن خستگی ناپذیر با وجود همه مشکلات و بی توجهی ها مقاومت کردند و برای علایق خود جنگیدند و به پیشرفت های خوبی توانستند برسند. درست در همین جاست که ورزشکاران زن و همه زنان می توانند دچار نارضایتی و سرخوردگی شوند. چراکه علی رغم تلاش های بسیار و اثبات توانمندی هایشان با وجود تمام مشکلات مالی و حمایتی، همچنان رسانه به ورزش زنان چنان که باید توجه نمی کند و ارزشگذاری ها مناسب نیست.
جامعه ایرانی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی با سرعت در حال تغییر است. اگر پیش از این عدم توجه رسانه ها به ورزش زنان این باور را در جامعه و بیش از همه در میان مردان گسترش داده بود که ورزش فعالیتی مردانه است و زنان تنها برای خانه داری مناسب هستند، اما این باور در بطن جامعه در حال تغییر است. زنان با تلاش های خود و شکست ناپذیری شان در مقابل کمبود و فشارها توانستند به مرور جامعه را به باور برسانند. به باور برسانند که زنان توانمندی های بسیاری دارند و ورزش و حتی دیگر فعالیت های اقتصادی و اجتماعی مرز بندی ندارد و نمی توان آنها را زنانه و مردانه تصور کرد.
اما سرعت تغییر جامعه با تغییر سیاست های رسانه ای یکسان نبوده است. رسانه ها همچنان بر سیاست های پیشین خود تاکید دارند درحالیکه جامعه تغییر کرده است. این چنین رسانه های ملی محوریت خود را و همه گیری خود را در حال از دست دادن هستند. جامعه منتظر سیاستگذاران برای تغییر هم سو باخود نمانده است. چرخش جامعه به سوی رسانه های مجازی موضوعی است که در مطالعه علمی به اثبات رسیده است. این چنین با اصرار سیاستگذاران بر روال پیشین خود و انکار خواست جامعه بر اصل همه گیری رسانه ها ضربه وارد کرده است.
اخبار ورزش زنان بیش از همه در رسانه های مجازی منتشر می شود. ورزشکاران زن ایرانی از طریق رسانه های خارجی در فضای مجازی بیش از همه معرفی و دیده می شوند. تبلیغات مجازی صورت می گیرد. مردم با ورزشکاران زن و ورزش زنان در فضای مجازی بیش از رسانه های داخلی آشنا می شوند. موج خبری از رسانه های مجازی شروع می شود.
در دنیای کنونی با وجود توسعه تکنولوژی های ارتباطی امکان مسدود کردن اطلاعات وجود ندارد و عدم نمایش تمام ماجرا در عصر حاضر باعث شکاف های بیشتر میان جامعه و مسئولان می شود. با وجود تجربه های مختلف در سالهای گذشته استمرار این سیاست ها بیش از حفاظت از منافع ملی منجر به خسارت خواهد شد.
امید می رود که در دولت جدید، تغییراتی در سیاست گذاری های رسانه ای صورت گیرد تا شکاف میان رسانه و جامعه کاهش یافته و اصل همه گیری رسانه ملی دچار خدشه ای جدی نشود.
برگرفته از مقاله علمی پژوهشی ارائه الگوی مفهومی پوشش رسانهای ورزش قهرمانی بانوان در ایران
ثبت دیدگاه