به گزارش آوای تبریز، ترکان آذربایجان بتدریج از اوایل قرن بیستم وارد سیستم اندیشه های نوین جهانی شده و از طریق تجار، نویسندگان و بزرگان خود با حقوق اساسی ملت- دولت و حقوق بشر جهانی در کشورهای دیگر آگاه شده درصدد اجرای آن در داخل ممالک محروسه ایران قاجاریه برآمدند. این حرکت در تاریخ آذربایجان، نهضت مشروطه خواهی نامیده می شود که در راس اولین خواسته های مردم آذربایجان تمرکززدایی حکومتی با تاسیس « انجمنهای ایالتی ولایتی » بود. این خواسته اصولا صادراتی از آذربایجان به مناطق داخلی تر ایران قاجاریه نظیر تهران، اصفهان و شیراز بود. بدین خاطر خواسته « انجمنهای ایالتی ولایتی» بیشتر در آذربایجان و مردم آذربایجان متجلی شد. با تاسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی قوی در شهرهای مهم آذربایجان نظیر تبریز، اردبیل، مراغه، خوی، سلماس و اورمیه و غیره کشمکش بین حکام انتصابی از مرکز و انجمنهای انتخابی از طرف ملت شروع شد و با حمایت مردم از این انجمنها، حکومتهای ولایات آذربایجان ظل انجمنهای محلی قرار گرفتند. با استناد به اسناد و روزنامه های آن دوران می توان گفت نقش انجمنها در حل مسائل آذربایجان انکارناپذیر بود.
تهران در تیر ۱۲۸۸ توسط اصفهانی ها ، گیلانی ها و بختیاریها تصرف شده شاه جدید تحت سلطه این افراد قرار گرفت.چون آذربایجان توسط روسها اشغال شده بود لذا بزرگان آذربایجان نتوانستند نقشی در تاسیس « ایران نو» ایفا کرده، منافع ترکان آذربایجان را در این سیستم جدید و تازه تاسیس لحاظ نمایند چرا که گفتیم آذربایجان از اردیبهشت ۱۲۸۸ توسط روسها اشغال شده و دست و پای مشروطه خواهان و متفکرین آذربایجانی بسته شده بود. بسیاری از آنها به استانبول مهاجرت کرده و یا بصورت منفرد در اطراف و اکناف ایران پراکنده شده بودند. رجال آذربایجانی ساکن در تهران نیز طبق معمول به امورات کلان مملکتی پرداخته از امر « تاکید بر منافع ملی آذربایجان » غافل شدند. بدین ترتیب آذربایجان در کمتر از یک دهه اهمیت سیاسی، اقتصادی و تاثیرگذاری تاریخی خود را از دست داد. قیام شیخ محمدخیابانی انعکاس ناراحتی آذربایجان از این حاشیه ماندن آذربایجان در صحنه سیاسی « ایران نو» بود که با خشونت سرکوب شد. شیخ بیشتر به روشنفکری تمایل داشت تا منافع آذربایجان.
۲۰ سال حکومت رضاخان همراه با تخطی از اصول مشروطیت و پایمال نمودن خواستهای آذربایجانیان مبنی بر داشتن اختیارات کافی محلی برای اداره امورات خود در قالب قانون « انجمنهای ایالتی ولایتی » بود. اشتباه نشود… رضاخان سوادی نداشت و در این امر فقط مجری جناح انحصارطلب ملیون باستانگرا نظیر فروغی ها و دیگران بود. همانهایی که سیستمی ابتر برای ایران نو درست کردند که ناکارآمدی آن امروزه بیش از پیش دیده می شود.
تاکید بیشتر بر تمرکزگرایی در ایران با تاکید بر عنصر فارس و حذف فرهنگ ترکی و عربی از سیستم ایران و جدا کردن ایران نو از جهان اسلام با فرهنگهای ترکی و عربی. این نگرش، نتیجه عکس در سیستم آذربایجان داد و با سقوط پهلوی اول و استعفای وی بلافاصله انجمن آذربایجان در تبریز اعلام موجودیت کرد و در تاریخ ۳۰/۷/۱۳۲۰ روزنامه « آذربایجان» را به دو زبان ترکی و فارسی منتشر نمود. جمعیت تئاتر و موسیقی آذربایجان نیز به ایفای هنرنمایی پرداختند ولی این فعالیتهای فرهنگی شش ماه عمر کرد و بدستور فهیمی استاندار وقت آذربایجان متلاشی گردید و همراهان این تفکرات تعقیب شدند. با این اقدامات زمینه برای فعالیتهای رادیکالتر سیاسی – فرهنگی در آذربایجان هموارتر شد و در نهایت منجر به تشکیل حکومت خودمختار در آذربایجان ( ۲۱ آذر ۱۳۲۴) شد.
۱۲ آذر ۱۴۰۲
ثبت دیدگاه