اظهارات امیرحسین قاضیزاده در برنامه میزگرد فرهنگی خبرساز شده و توجه عموم را جلب کرده است. برنامه میزگرد فرهنگی به میزبانی صداوسیما برگزار میشود که با دعوت از کاندیداهای ریاستجمهوری در مورد موضوعات مختلف، نظرات آنها را جویا میشود.
به عنوان مثال تجارتنیوز در گزارشی مجزا، اظهارات محمدباقر قالیباف درباره فیلترینگ و اینترنت را بررسی کرده بود. قالیباف با حضور در برنامه مذکور گفت باید حضوری قدرتمندانه در فضای مجازی داشت تا از ولنگاری جلوگیری شود.
باید جزو تولیدکنندگان اینترنت جهان باشیم!
این یک جمله از اظهارات امیرحسین قاضیزاده هاشمی بود. برای بررسی نظرات او یا هر شخص دیگری درباره هر موضوعی، نباید به یک جمله اکتفا کرد و باید تمام قبل و بعد را یافت و به هم چسباند و سپس بررسی را آغاز کرد.
در این برنامه راجع به موضوعات متعددی بحث شد. اما موضوعی که اینجا محل تاکید است فیلترینگ و اینترنت است. وقتی از امیرحسین قاضیزاده هاشمی در مورد فیلترینگ و نحوه برخورد او با این مساله پرسیدند- بدین شکل که آیا موافق رویه فعلی اینترنت است یا بنا بر خواست بخشی از مردم آن را تعدیل میکند- اینگونه پاسخ داد: «این موضوع در دو سطح قابل بحث است. اول اینکه رئیسجمهور مجری قانون است. او باید پیشنهادهای خودش را به قانونگذاران ارائه دهد. اگر در مورد ایده من سوال میپرسید بحث دیگری است. رئیسجمهور باید در چارچوب اختیارات خود قول بدهد.»
حسین انتظامی به عنوان طرف مقابل و پرسشگر و کارشناس که در سمت دیگر این برنامه قرار داشت از امیرحسین قاضیزاده هاشمی در مورد نحوه مدیریت و رویکرد او در رابطه به کمیته فیلترینگ پرسید. قاضیزاده هاشمی در جواب گفت: «بنده با سازوکار به این شکل مخالفم. همانطور که جامعه هنری را خود هنرمندان میتوانند مدیریت کنند، بهترین قضات برای حفظ سلامت فضای مجازی خود مردم هستند. در دنیا مردم دارند این کار را انجام میدهند. در لیبرالترین کشور دنیا پدر خانواده میتواند کد بدهد و برخی سایتها را به روی فرزند خود ببندد. این اجازه به او داده شده در همان آزادترین کشورهای دنیا. طبع خانواده ایرانی طبع عفیفی است.»
او در ادامه صحبتهایش مخالفت خود را کمیته فیلترینگ ابزار کرد و گفت باید نمایندگی دولت در کنترل فضای مجای را به کارگروهی سپرد که متشکل از فعالان فضای مجازی باشند و سازوکاری برای آن تعریف و تنظیم کرد.
او توضیح داد: «باید یک آزادی به خانوادهها بدهیم. بر اساس نوع نیاز و سطح استفادهشان. الان اینترنت جزو کالاهای اساسی به حساب میآید. به فرهنگ ما، اقتصاد ما، آموزش ما ارتباط پیدا کرده است. ما نیاز داریم از این موضع تدافعی بیاییم بیرون. دردنیا پهنای باند تولید میکنند. بعضی از کشورها در حکمرانی اینترنت جهانی قرار گرفتهاند. ما که صنعت فضایی داریم، ما که دانش فنی داریم و میتوانیم به قله برسیم باید جزو تولیدکنندگان اینترنت در جهان باشیم. برویم بایستیم برای حکمرانی اینترنت جهانی. این ابزار را داریم. دولت باید منابع در اختیار مسئولان مربوطه قرار دهد. سریع این مسیر را طی کنیم و به آن نقطه برسیم. چون دانش فنی آن را داریم.»
کارخانه اینترنت کجاست؟
چگونه میتوان اینترنت را تولید کرد؟ امیرحسین قاضیزاده هاشمی اظهار کرد اینترنت جزو کالاهای اساسی است. یعنی مانند گوشت، آرد، برنج، گندم، نان، شکر، کره، جو و ذرت و مواردی از این دست. هر کشور باید توانایی تولید کالاهای ضروری خود را که در نسبت با نیاز مردم تعریف میشود تولید کند.
حال سوال اینجاست که آیا اینترنت را میتوان مثل گوشت یا نان یا برنج به حساب آورد؟ آیا اصلاً میشود اینترنت را تولید کرد؟ اصلاً کارخانه اینترنت کجاست؟
اصلاً اینترنت چیست؟
به سادهترین زبان اینترنت بستری است که میان وسایل دیجیتال مانند کامپیوتر و گوشیهای هوشمند برای تبادل اطلاعات استفاده میشود. بنابراین اینترنت مجموعهای از کابلهای فیبر نوری بیناقیانوسی و شبکههای کامپیوتری است. مجموعهای از کمپیوترهای محلی اینترنت را تشکیل میدهند. اگر در گذشته انسان از ابتداییترین روشها برای ارتباط و تبادل اطلاعات استفاده میکرد، امروزه تکنولوژی مدام باعث ایجاد تغییرات و دگرگونیهایی در شکل این ارتباط میشود.
آیا میتوان اینترنت را تولید کرد؟ خب اینترنت شبکهای فراگیر از همین کامپیوترهای محلی است. منظور از این خواست و اراده و تلاش برای تولید اینترنت باید بیشتر و بهتر شفاف شود. اصلاً با توجه به تعریف عمومی، اینترنت تعریف کردنی نیست. از طرف دیگر یک اشکال به تعریف امیرحسین قاضیزاده هاشمی وارد است. اینترنت امروزه یک زیرساخت به حساب میآید. کافی است به اندازه استفاده از اینترنت در ارادات و سازمانها و نهادها دقت کنید. اگر اینترنت نباشد ممکن است نهادها و ارگانهای کلان فلج شوند. تعاملات بانکی متوقف شوند. آموزشها مختل شوند و مواردی که واقعاً لیست کردنشان کار دشواری به حساب میآید.
بنابراین این نگاه کالاگونه به اینترنت کمی غیرتخصصی و غیرفنی به نظر میرسد. گویا یک نگاه صنعتی به این مساله میشود. در صورتی که اینترنت تخصص خود را میطلبد و تنها یک موضوع صنعتی نیست. ایراد اصلی در بسیاری از امور ریشه در همین نوع رفتار دارد. نگاهی عمومی به یک پدیده لزوماً نتیجه مثبتی دربر نخواهد داشت. به عنوان مثال در گفتوگو با ابوالفضل صادق رئیس کمیسیون بازیهای رایانهای سازمان نصر، به این موضوع اشاره شد که در اعمال فیلترینگ به نظر بخش خصوصی بهایی داده نمیشود. صادق فیلترینگ را در تناقض با آزادی بیان و حقوق شهروندی قلمداد کرد.
فیلترینگ در حوزه اختیارات رئیسجمهور نیست
اصرار امیرحسین قاضیزاده هاشمی بر دادن قولی که در حوزه اختیارات رئیسجمهور باشد کاملاً درست است. در کشور ما رئیسجمهور به طور مستقیم توان تصمیمگیری در مورد فیلترینگ یا رفع فیلترینگ را ندارد. البته که ابزارهایی برای ورود به تصمیمگیریها دارد اما تاثیرش در خروجی نهایی به شکل مستقیم نخواهد بود. چندی پیش با حامد بیدی مدیرعامل کارساز در مورد سازوکار فیلترینگ گفتوگویی داشتیم. بیدی در صحبت خود به توضیح این سازوکار پرداخت و تصمیمگیری نهایی در این باره را توضیح داد.
فیلترینگ میتواند در جهت مثبتی به کار گرفته شود. به عنوان مثال میتوان با فیلترینگ، سایتهایی را که محتوای حساس یا غیراخلاقی دارند از دسترس خارج کرد. به مرور زمان بیشتر و بیشتر از این ابزار استفاده شد.
اینکه در بسیاری امور از متخصصان همان امر استفاده نمیشود مشکلی است که شاید سالهای زیادی کشور ما را درگیر خود کرده است. شاید اصلاً به تولید اینترنت یا پهنای باند در ابتدا نیازی نباشد. چهبسا بهتر باشد آنچه را امروز در دست داریم بهتر بشناسیم. اشکال از همان جایی نشأت میگیرد که سیستمهای آموزشی کشور در تعلیم نسلها ناقص و معیوب عمل میکنند. شاید کمتر کسی را بتوان امروزه پیدا کرد که از عملکرد وزارتخانههایی مانند آموزش و پرورش دفاع کرده باشد. بسیاری از معضلات شاید ریشه در همین فرهنگهای غلط جاافتاده و عدم فرهنگسازیهای لازم دارد. بدین ترتیب میتوان اطمینان حاصل کرد که افراد با دریافت آموزشهای ضروری صلاحیت تصمیمگیریهای مربوط به خود را داشته باشند. بسیاری از افراد ابتداییترین سطح شناخت از مسائل حقوقی را ندارند و در جایگاههای مختلفی از جمله فضای مجازی مشغول فعالیت هستند.
به نظر میرسد فیلترینگ در بسیاری از موارد ابتداییترین راهحل باشد. با فیلترینگ اینستاگرام، کسبوکارهای مجازیای که در این بستر مستقر بودند مجبور به پرداخت هزینههایی شدند. از این دست یادآوریها متاسفانه کم پیدا نمیشود. در فیلتر کردن دیسکورد که میتوان گفت آخرین پلتفرم مورد استفاده گیمرها بود، توجه همهجانبهای به نیازهای جمعیت گیمرهای کشور نشد. جمعیتی که طبق آمار منتشرشده حدود ۳۴ میلیون نفر از جامعه را تشکیل میدهند. گیمینگ یک اکوسیستم است و فیلتر کردن این پلتفرمها بدون ارائه راهی جایگزین خاموش کردن نور چراغ به روی آنهاست. با فیلتر کردن آخرین پلتفرم مورد استفاده گیمرها، بخش وسیعی از این جمعیت مجبور به کوچ میشوند. در باب بازیهای رایانهای و آسیبهایی که از این عادت برای افراد ناشی میشود قصد ورود نداریم. اما به یاد داشته باشید که سلامت روان افراد در این دست از تصیمگیریها گاهی نادیده گرفته میشوند. آیا بهتر نیست به جای بستن راه ورود و حضور در یک پلتفرم، ابتداییترین آموزشها به کاربران ارائه شود؟
در دولت سیزدهم تلاشهایی برای رفع فیلتر گوگلپلی صورت گرفت. با فیلتر شدن این پلتفرم ضروری، ضربهای جدی به اکوسیستم بازیسازان و جامعه برنامهنویسان و طراحان این حوزه وارد شد. تغییر رویه در اعمال فیلترینگهای بعضاً ناگهانی میتواند شرایطی برای توسعه صنایع مختلفی فراهم کند. امروزه گردش مالی فیلترشکنفروشی در کشور رو به افزایش است و اعمال فیلترینگ برای افراد این جامعه بیشتر سود داشته است تا دیگر اقشار.
ثبت دیدگاه