به گزارش آوای تبریز، مفهوم جنگ در جهان امروز، دیگر تنها محدود به توپ و تانک و اسلحه نیست و شکست یک ملت هم تنها با هجوم و اشغال کشور روی نمیدهد. مفاهیم تغییر یافتهاند و به تبع آن ابزارها و روشها هم. قدرت دیگر در سلاح خلاصه نمیشود و امروز رسانه به مراتب قویتر از آن در جهان حکمرانی میکند.
چهل روز بمباران خبری علیه مردم ایران
مرگ تلخ و دردناک «مهسا امینی» گرچه همه افکار عمومی ایران را آزرد اما بهانهای تازه برای بمباران خبری علیه مردم ایران بود. «بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، یک دختر ۲۲ ساله به دلیل آسیب شدید مغزی در اثر ضرب و جرح ماموران در خودروی گشت ارشاد و بازداشتگاه «وزرا» تهران، به کما رفته است». این نخستین خبری بود که شبکه ایران اینترنشنال در تاریخ ۲۳ شهریور (نهم سپتامبر) منتشر کرد و از این تاریخ تا لحظه تنظیم این گزارش بیش از هزار خبر، گزارش، مصاحبه و تصویر و فیلم با کلیدواژه «مهسا» در کانال این رسانه منتشر شده است که کلمات «فوری»، «افشا»، «تجمع»، «شلیک» در این خبرها بیشترین تکرار را داشتهاند.
بررسی های کارشناسان رسانه نشان میدهد، فقط صفحه اینستاگرام ایران اینترنشنال از زمان دستگیری مهسا امینی در ۲۳ شهریور تا ساعت ۲۰ و ۲۰ دقیقه دوشنبه چهارم مهر، هر ۱۵ دقیقه یک پست، هر روز ۱۰۰ پست و درمجموع در ۱۰ روز، یک هزار و ۱۰۰ پست با هشتگ مهسا امینی و با رویکرد آموزش ترویج و بزرگنمایی خشونت و ترغیب به قانون شکنی منتشر کرده و تقریبا هیچ خبر دیگری غیر از این موضوع را منتشر نکرده است.
بی بی سی فارسی هم به عنوان دیگر رسانه فارسی زبان خارج از ایران با همین رویه بمباران خبری را دستور کار قرار داد و از تاریخ ۲۴ شهریور تا امروز در صفحه اینستاگرام خود در مجموع بیش از ۲ هزار پست درباره ایران و اعتراضات اخیر کشور، منتشر کرد.
بمباران خبری جامعه ایران، همزمان با بزرگنمایی و تبلیغات رسانهای درباره تجمعات ایرانیان خارج از کشور و نیز حمله به سفارتخانههای ایران در کشورهای غربی، صورت گرفت تا ابعاد سناریو طراحی شده با عنوان «خیزش جهانی علیه جمهوری اسلامی» روشنتر شود.
ایرانیان باید باور میکردند که مرگ مهسا امینی آگاهانه و با تایید مسئولان جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است! و این در حالی بود که از همان لحظات ابتدایی این حادثه ناگوار، از اعضای هیات دولت تا قوه قضائیه و نمایندگان مجلس، به منظور رسیدگی به آن بسیج شدند.
جامعه ایران در چهل روز با این شایعات و دروغها بمباران شد: سلامت رهبری، کشته شدن مهسا با ضربات باتوم، کشته شدن دختران و زنان و کودکان در درگیریها و اعتراضات، هک سایتهای ایرانی، حمایتهای جعلی داخلی و خارجی از اغتشاشگران، ربایش و قتل مردم عادی، سقوط شهرها، جولان گروهکهای تجزیهطلب، گواهیهای فوت و بیماری جعلی و …
نزدیک به ۲۰ هزار خبر جعلی، تحریف و تقطیع شده، تصاویر قدیمی و ویدئوهای مربوط به اعتراضات دیگر کشورها، امنیت روانی تکتک مردم ایران را در چهل روز گذشته نشانه رفت و در کنار تمام واقعیات تلخ جامعه، زندگی عادی مردم را تحت تاثیر قرار داد. در کنار این فارسیزبانهای خارج از ایران، تایمزها و پستها و توییتر و رباتها هم دست به دست هم دادند تا فشار عصبی و استرسی تاریخی بر روان مردم ایران تحمیل کنند. جنگ رسانهای غرب علیه ایران را اگر به میدان جنگ نظامی تشبیه کنیم، باید گفت اگر تا به امروز با توپ و تانک و تفنگ علیه افکار عمومی حمله میشد، امروز این جنگ رسانهای چنان شدت گرفته است که میتوان آن را با بمب هستهای در هیروشیما مقایسه کرد.
کسی منکر کاستی نیست
هشدار درباره تبعات بمباران خبری رسانههای خارجی علیه مردم ایران، به معنای انکار واقعیت نیست. هیچ عقل سلیمی در شرایط امروز ایران نمیتواند منکر کاستیها، اشتباهات و رویههای غلط باشد. هیچ فرد آگاهی نمیتواند منکر دشواریهای زندگی مردم به ویژه در حوزه معیشت و اقتصاد باشد و نیز هیچکس هم نمیتواند شکاف نسلی را انکار کرده و از آن غافل شود. واقعیت آن است که تحریم های خارجی و تصمیمهای اشتباه داخلی، مردم را آزار داده و میدهد و این واقعیت نباید تحت هیچ شرایطی انکار یا فراموش شود.
صدایی که نباید به صدا برسد!
طراحی سناریو برای تعمیق شکاف دولت-ملت در ایران چنان دقیق از سوی غرب انجام میشود که شکی در برنامهریزی برای آشوب باقی نمیگذارد. در نمونهای به فاصله چند دقیقه پس از حضور سخنگوی دولت در جمع دانشجویان معترض و مشاهده سعه صدر وی در برابر توهینها، شبکه سعودی پخش زنده خود را آغاز میکند! گفتوگو با کارشناسان مختلف با این سوال آغاز میشود که «بهادری جهرمی در دانشگاهها چه میکند؟!» و چرا باید برای گفتوگو با دانشجویان منتقد و معترض پیشقدم شود؟!
پرسشی طبیعی از رسانهای که چهل روز تلاش کرده تا راه گفتوگوی ملت و دولت را مسدود جلوه دهد و بودجه ۵۰ میلیون دلاری آن صرف بستن هرگونه راه مسالمتآمیز در ایران شده است. هر جلوهای از صلح و اصلاح این شبکه را آزار میدهد و پشتیبانان آن هم در همین راستا حرکت میکنند. هدف ناامید ساختن جامعه ایران از هرگونه اصلاح و بهبود و شنیدن شدن سخنشان از سوی مسئولان است، هدف به بنبست کشاندن هر اعتراض و انتقاد در کشور است و چندقطبی کردن مردم و چندتکه کردن ایران. در مسیر این هدف، اجازه و مهلت تامل و اصلاح و گفتوگو داده نمیشود. در هر آن نقطهای که مردم ایران و مسئولان بهم نزدیک میشوند، عملیات رسانهای هم شدت میگیرد. جایگزینی چوب و چماق و اشکآور در دانشگاهها به جای میز و تریبون و گعدهها، آرزوی آنهاست و تنها راه مقابله با آن ایجاد اعتماد برای تثبیت اصل گفتوگوست. این استراتژی باید هم برای مسئولان آشکار شود تا از تلاش برای نزدیکی به معترضان (نه اغتشاشگران) دلسرد نشوند و هم مردم آگاه شوند که انسدادِ راه گفتوگو، شرایط زندگی آنها را ناپایدار خواهد کرد.
ثبت دیدگاه