به گزارش آوای تبریز، توحید ملک زاده نوشت: امروزه جمعی از جوانان ترک گرای آذربایجانی مخالف جدی مشروطه و مشروطه خواهان شده اند.چرا؟ چون بعد از این تحولات و البته با سعی و تلاش مشروطه خواهان، دولت قاجاریه (به زعم آنان ترک) ساقط و دولت شوونیست پهلوی تاسیس شد.
شاید در نگاه اول این نگاه، درست به نظر آید ولی صد البته تحلیل بسیار سطحی است.
در یک نظر فلسفه تاریخ، تمدن بشری نیز مانند رشد و بزرگ شدن انسان رشد و نمو می کند.
کشورهای ایران قاجاری، روسیه تزاری و عثمانی نیز همگام با تحولات جهانی اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم وارد فاز تحولی در نگرش دولت-ملت شدند.
مشروطه خواهی در آذربایجان متأثر از تحرکات مدنی و بدون سلاح ژون تورکهای عثمانی و سوسیال دموکراتهای خشن و مسلح روسیه بود. دستجات مسلح مجاهدین سعی در پیشبرد امور اصلاحی مورد نظرشان بودند. ژون تورکها برعکس سوسیال دموکراتها نفوذ چندانی در تحرکات خشن آذربایجان نداشتند و داشناقهای ارمنی نیز با نفوذ در بطن مجاهدین آذربایجان به چریک بازی مشروطه خواهان دامن می زدند. هدف اصلی آنان نیز ساقط کردن محمدعلیشاهی بود که به تازگی به تخت سلطنت نشسته بود و حرف شنوی از مجلس را دون شان خود می دانست که با توجه به سنت شاهی کاملا طبیعی بود. آزار و اذیت حتی ترور محمدعلیشاه چاره ای جز برخورد با جنجال مشروطه خواهان نداشت.
تقابل روسیه و انگلیس در ایران نیز در آن زمان جالب بود. گارانتور سلطنت قاجاریه براساس معاهده تورکمانچای با روسیه بود و این کشور متعهد بود تا اولاد عباس میرزا در تخت سلطنت بنشیند. انگلیس نیز برای حفظ موقعیتش لاجرم از مشروطه خواهان مخالف محمدعلیشاه حمایت می کرد. تقابلات و کشمکشهای دو کشور بالاخره منجر به تقسیم نفوذ ایران به سه قسمت مناطق تحت نفوذ انگلیسدر جنوب ایران، روسیه در شمال ایران از جمله آذربایجان و منطقه بیطرف همان منطقه کویر گردید. براساس این عهدنامه بود که در سال۱۹۰۹ م، روسیه آذربایجان را اشغال کرده و تفکرات مشروطه خواهی آذربایجانی نتوانست در بحث تشکیل دولت ایران نو مشارکت جدی کند. به سبب کمی رجل مشروطه خواه در بروکراسی ایران، تمام رجال قبل مشروطه دوباره اختیار را بدست آوردند.(بسیار شبیه پزشکیان و ناامیدی قشری از ترکها از تحرکات انتصاباتی وی).
از دیگر سو ولیعهد براساس یک سنت نانوشته تاریخی، حکمران آذربایجان می شد ولی در این اوضاع و احوال کدام ولیعهدی تمایل به حکمرانی ایالت تحت اشغال داشت که محمدحسن میرزا دومین باشد؟
تمام این عوامل باعث شد تار و پود بروکراسی ایران قاجاری مضمحل شود. جنگ جهانی اول هم مزید بر علت شد و نظام کهنه عثمانی به ترکیه، نظام کهنه روسیه تزاری به نظام شوروی و نظام ممالک محروسه ایران به ایران نوی تبدیل شود که منحصرا بر پایه ملت ایران با زبان فارسی استوار بود. تلاش برای ساختن این سیستم ایرانی با خشونت فرهنگی همراه بود که بحث آن مجال دیگر می طلبد. ولی سوال اساسی این است که با فرض اینکه دولت قاجاری ترک بود چرا دولت ایران قاجاری به دولت ایران فارسی تبدیل شد و چرا دولت عثمانی به کشور ترکیه با زبان ترکی جدید؟
ثبت دیدگاه