به گزارش آوای تبریز، ما مذاکرات را از بیرون تماشا میکنیم اما با همین مظاهر، علائم و شواهد نیز میتوان پی برد یکی از طرفین زیر میز زده است. در خبرها آمده که آمریکا خواستار توقف کامل غنیسازی در ایران شده و ایران نیز شدیدا در برابر این خواسته گارد گرفته است. اما سوال اصلی این است که آیا امکان غنیسازی چنان مسئله بدیهی و بنیادینی نبود که بعد از چند دور مذاکره هنوز به آن پرداخته نشده بود؟ یعنی طی سه دور مذاکره در مسقط و دو دور در رم، روی این موضوعِ کاملا ابتدایی مباحثه و مذاکرهای رخ نداده؟ پس طی این چند دور مذاکره واقعا چه مسائلی رد و بدل شده است؟ از این نمود بیرونی قابل درک است که یکی از طرفین، میز مذاکره را بنا بهدلایلی که برای ما آشکار نیست با تنش مواجه کرده است.
این تنش البته قابل پیشبینی و یکی از راههای چانهزنی در مذاکرات برای دریافت امتیازات بیشتر است و سفر ترامپ به خاورمیانه یکی از پاسخهایی است که میتوان در برابر این سوال ارائه کرد: چرا مذاکرات به بنبست برخورده است؟ اما قاعدتا نمیتوان روی جزئیات، پاسخهای قاطع و قانعکنندهای بیان کرد. احتمال اینکه معاملات ترامپ با عربها و خصوصا عربستان رنگوبوی نظامی داشته و ایران از این موضوع آگاه و عصبانی شده باشد، وجود دارد یا اصلا برعکس، ایران بهعنوان یکی از بازیگران خاورمیانه امتیاز بیشتر را در ازای برهم نزدن آرامش مطلوب آمریکایی ها برای امنیت سرمایهگذاری ها درخواست کرده نیز یکی از احتمالات موجود است.
اینکه آینده مذاکرات به کجا خواهد انجامید چندان آشکار نیست اما از بین احتمالات اینکه دو طرف مذاکره سر یک راهحل مشترک به توافق برسند زیاد است. چرا که هر دو طرف بازی به مذاکره و توافقی سریع نیاز دارند اما قطعا جریانهای رادیکال در هر دوی ماجرا، مانعتراشیهای زیادی خواهند داشت.
ثبت دیدگاه