ادبیات عروضی بر موسیقی موغام غلبه دارد
۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۹
شناسه : 16946
10
آوای تبریز-موغام سبكی از موسیقی اصیل و سنتی آذربایجان است و به اصطلاحی به آن موغامات نیز گفته می شود. این موسیقی اصیل در رگ و روح و جان مردم ترک آذربایجان ریشه دوانده است. موضوع اصلی آن وصف معشوق و عشق است گاهی در دل عاشقان زمینی لانه می كند و گاهی از عشق معبود می گوید. در آخرین ماه سال سراغ شاعر و ترانه سرای تبریزی رفته و گفت و گویی انجام داده ایم مشروح گفت و گو در ذیل آمده است.
نویسنده : پریسا رضاپور منبع : یازاکو
پ
پ

به گزارش آوای تبریز، موغام سبکی از موسیقی اصیل و سنتی آذربایجان است و به اصطلاحی به آن موغامات نیز گفته می شود. این موسیقی اصیل در رگ و روح و جان مردم ترک آذربایجان ریشه دوانده است. موضوع اصلی آن وصف معشوق و عشق است گاهی در دل عاشقان زمینی لانه می کند و گاهی از عشق معبود می گوید. در آخرین ماه سال سراغ شاعر و ترانه سرای تبریزی رفته و گفت و گویی انجام داده ایم مشروح گفت و گو در ذیل آمده است.

سوال: لطفا در آغاز مصاحبه بفرمایید چگونه با موغام اخت پیداکردید؟

پاسخ: پیوند من با موسیقی موغام از طریق ساحت ادبیات و شعر آغاز شده است. البته همه ما از نوجوانی مخاطب موسیقی موغام بوده ایم، اما پیوند جدی من با موغام به کنسرت مشترک پرواز همای و عالیم قاسم اف در سال ۱۳۹۴ برمیگردد. من این وظیفه را بر عهده داشتم که قطعات منتخب فارسی آن کنسرت را در همان وزن و قافیه و بسامد آوایی به ترکی برگردانم تا هر دو استاد بتوانند در قالب یک کنسرت در کنار یکدیگر اجرا بکنند.

بنابراین کار جدی من شروعی خیلی دشوار داشت. از این طریق من با ظرایف و پیچیدگی های موغام و همچنین دستگاه های ردیف آوازی موسیقی فارسی آشنایی پیدا کردم. همچنین با استاد نوید مثمر و ناصر عطاپور نیز همکاری هایی را آغاز کردم. حاصل کار آلبومی است که متأسفانه هنوز منتشر نشده است و تلاش می کنیم تا سال آینده منتشر بکنیم. در ادامه، در کنسرت مشترک علیرضا قربانی و عالیم قاسم اف نیز کاری شبیه پروژه کنسرت پرواز همای و عالیم قاسم اف را انجام دادم. در واقع من از شعرهایی که در موسیقی موغام خوانده می‌شود، به موسیقی موغام وارد شده ام و همچنان در فعالیت هستم.

سوال: آیا در موسیقی موغام فقط از اشعار عاشقانه استفاده میشود یا از ژانرهای دیگر نیز استفاده می‌شود؟ و اینکه آیا در این مورد از گذشته تا به امروز تغییراتی وجود داشته است یا نه؟

پاسخ: در موسیقی موغام ادبیات عروضی غلبه دارد، هرچند سایر قالب های شعری، مانند رباعی نیز گاهی استفاده شده است. از میان ادبیات عروضی، قالب غزل بیش از سایر قالب‌ها استفاده شده است. اما فرم های ادبی خاص آذربایجان نیز در موسیقی موغام جایگاه ویژه دارد. مثلاً، تا آنجا که من می دانم. «آنا موغام» نوعی گوشه موسیقایی در موسیقی موغام است که فقط در آن می توان هجا یا گرایلی خواند.

کؤنول خانم در جمهوری آذربایجان فقط موسیقی هجا، گرایلی یا بایاتی اجرا می کند و کمتر غزل می‌خواند. با این موسیقی فقط شعر هجا چفت و بست می شود. گاهی از موسیقی عاشیق نیز گوشه ها و الحانی به موسیقی موغام راه یافته است که در قالب غزل نیستند، بلکه در قالب هجا قرار دارند. همچنین باید خوانندگان جسارت داشته باشند و بتوانند فضای اجتماعی و اعتراضی را به شعر موغام وارد بکنند. اما اغلب همان اشعار فضولی یا واحد یا با اندکی جسارت، اشعار نسیمی را اجرا می کنند و کمتر نوآوری در این زمینه دیده می شود.

سوال: در اشعار موغام، جایگاه تبریز و مکتب ادبی تبریز، تاریخ تبریز و همچنین جایگاه شاعران معاصر تبریز چیست؟ 

پاسخ: ما فقط از وضعیت هنر موغام صد سال اخیر تصویری روشن داریم و متأسفانه از گذشته آن اطلاعات روشنی نداریم. هرچند دستگاه ها و گوشه های امروزی قدمتی طولانی دارند، اما غزل هایی که گلچین شده و امروزه به کرات خوانده می شوند و در دستگاههای موسیقایی گنجانده می‌شوند، به صد سال اخیر مربوط هستند و در این بازه زمان اتفاق افتاده‌اند. همچنین بیشتر اینها در جمهوری آذربایجان به وجود آمده‌اند.

به همین دلیل، تا دوران شهریار، در تبریز فقط به ندرت اشعاری در موسیقی موغام خوانده شده است، به استثناء دو سه شعر از صراف تبریزی. البته اگر این روایت را بپذیریم که نسیمی اصالتی تبریزی داشته است، از این منظر می توانیم خوانده شدن اشعار او را در موغامات – که جایگاهی برجسته داشته است- به حساب تبریز بنویسیم.  به هر حال، بعد از آنکه شهریار اشعار خود را نوشت، موسیقی موغام جانی تازه گرفت و به مرحله ای جدید وارد شد. امروزه در باکو در مسابقات مربوط به موغام یک روز به اشعار شهریار اختصاص پیدا می کند.

متأسفانه تا زمان شهریار، خوانندگان آذربایجان در ایران اهمال کرده بودند و بیشتر هر آنچه را که در شمال آراز خوانده شده بود، همین جا تکرار می کردند و نمی‌توانستند در انتخاب شعر تشخص و تمایزی با آن سوی آراز ایجاد بکنند. شاعر دیگری که در موسیقی موغام اثری شگرف داشته است، نباتی است. در دوره پهلوی به واسطه سیاست های شووینستی حکومت پهلوی مطلقاً مجالی برای نوآوری و خلاقیت هنرمندان تبریزی در این زمینه فراهم نبود. البته امیدواریم در صورتی که اساتید بر ایجاد تمایز و  تشخص و انتخاب اشعار توجه داشته باشند، همین فستیوال موغام که چند هفته پیش برگزار شد باید بتواند تحرک و تحولی را در این زمینه ایجاد بکند.

در نتیجه امروزه اشعار شاعران تبریزی جایگاهی ممتاز در موسیقی موغام در هر دو سوی آذربایجان دارد. البته در این مورد نباید زحمات جناب آقای خسرو سرتیپی را نادیده گرفت. ایشان به طور خاص در شناساندن نباتی کوشش های بسیاری کرده اند، هرچند که حتی تا به امروز هنوز جایگاه نباتی آن طور که باید و شاید، تثبیت نشده است. شهرام ناظری رهبری جریانی را بر عهده گرفت که اشعار خانقاهی مولوی را به این جایگاه رساندند. اشعار نباتی نیز از لحاظ وزن و سیلاب و ریتم، فضا و موضوع، نسخه ترکی دیوان شمس است. در ادبیات عثمانی نیز اسرار دده جایگاهی مشابه دارد.

اما به هر حال ما تا کنون به این موضوع توجه نکرده ایم و حقیقتاً اجحافی بزرگ در حق نباتی انجام گرفته است. نتیجه این شده است که در موسیقی موغامات اغلب کار بازخوانی انجام می‌شود. بیشترین کاری که انجام می شود این است که مثلاً غزلی را که یک خواننده در دستگاه شور خوانده است و مورد توجه قرار گرفته است، خواننده ای دیگر همان را با غزلی دیگر می خواند. ما در موسیقی موغام نیازمند افرادی مانند پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده یا پایور هستیم که در چارچوب موسیقی درست و اصیل، خلاقیت اساسی ایجاد بکنند.

سوال: اکنون که در تبریز این جریان به راه افتاده است و فستیوال در جریان است، شما برای مغنی ها، اساتید و هنرجویان موسیقی برای انتخاب شعر چه توصیه ای دارید؟

پاسخ: پاسخ این پرسش را به نحوی در دل پاسخ به پرسش های قبلی ارائه کرده ام. اما لب مطلب این است که متأسفانه اساتید ما برای ریسک و خلاقیت و به زحمت افتادن چندان تمایلی ندارند و ترجیح می دهند همان چیزهایی را بخوانند که تا کنون خوانده‌اند. چندان تمایلی ندارند که دیوان های اشعار را بخوانند، اشعار شاعرانی بزرگ ولی گمنام مانند راجی را بخوانند تا ببینند که چه ظرایفی در اشعار او نهفته است، گویی او شعر را برای اجرا در موسیقی و موغام نوشته است. اما کسی از این گنجینه استفاده نمی کند؛ یا غزل های عاشقانه صراف، که به کناری نهاده شده است. چند غزل از او را خوانده اند، ولی بقیه اشعارش به فراموشی سپرده شده است.

چه ایرادی دارد دیوان جهانشاه حقیقی، پادشاه آق قویونلوها، یا از اشعار شاه اسماعیل غزلی خوانده نمی شود؟ جایگاه او در ادبیات ترکی بسیار بالا است. شاید اگر او نبود امروز ما ترکی صحبت نمی کردیم؛ تعداد این شاعران بیشمار است: نفخه تبریزی، مجذوب تبریزی، قوسی تبریزی، حکیم هیدجی و نظیر اینها. متأسفانه کسی به اینها توجه ندارد و فقط تکرار و تکرار و تکرار. من معتقدم که اساتید موغام باید با شاعران جلسات داشته باشند تا هر دو طرف بهره برده و ارتقاء پیدا بکنند و در نهایت نتایج بهتر حاصل شود.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.