به گزارش آوای تبریز، فقر و نابرابری در اقتصاد ایران به حدی گسترش یافته که شاهد رشد گزارشهای پنهانی با مُهر محرمانه و غیرقابل انتشار هستیم.
در حالی که پیش از این شدت گرفتن فقر زمانی با واکنشهای بسیاری همراه شده بود، حالا اقتصاددانان میگویند فقر خشن نیز بیش از گذشته شده است. علت چیست؟ نرخ بهرهوری که به پایینترین سطح خود در ۱۴ سال گذشته رسیده و همچنین نرخ بالای بیکاری.
آمارها از فقر متفاوت است؛ روزی یک کارشناس اقتصادی رقمی را برای آن بیان میکند و روزی دیگر یک نماینده مجلس. طی این سالها هم متولی اصلی اعلام این شاخص یعنی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سکوت کرده است. اخیرا البته معاون این وزارتخانه به این پرسش پاسخ داده بود: خط فقر توسط ۱۲ دستگاه رصد میشود و علت اعلام نشدن آن به صورت رسمی ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این پدیده است.
اما آخرین آمارها از فقر چه رقمی را برای این شاخص اعلام میکنند؟ چندی پیش یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نرخ فقر را ۳۰ میلیون تومان دانست. البته وحید محمودی- استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفتگویی که سال قبل با تجارتنیوز داشت، نرخ خط فقر یک خانوار دو نفره تهرانی را دو میلیون تومان بالاتر از رقم فوق عنوان کرده بود.
بهتازگی نیز مرکز پژوهشهای مجلس اعداد و ارقام مهمی از این شاخص منتشر کرده است. گزارش این مرکز خبر از این میدهد که نرخ خط فقر طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است، در واقع بیش از ۳۰ درصدِ جمعیت زیر خط فقر هستند.
چرا فقر خشن گسترش یافت؟
به دنبال تورم بالای اقتصاد ایران، کارشناسان هشدار داده بودند که دیگر فقر درآمدی به فقر زمانی تبدیل شده و طی سالهای اخیر هم گسترش چشمگیری داشته است. اما منظور از فقر زمانی چیست؟ یعنی افراد به ناچار برای گذران زندگی خود به شغلهای دوم و سوم روی میآورند و همین امر موجب میشود دیگر زمانی برای تفریح یا سرگرمی نداشته باشند. حالا حجت میرزایی در نشستی که اخیرا برگزار شده، به پدیده فقر خشن اشاره کرده که امروز دیگر گسترش چشمگیری داشته است.
وی با بیان اینکه در زمینه دسترسی به مسکن، تغذیه مناسب و آموزش شاهد فقر خشن هستیم، میگوید: «نرخ بهرهوری به پایینترین سطح ۱۴ سال گذشته رسیده و به همراه نرخ بالای بیکاری به فقر خشن دامن زده است.»
درآمد سرانه تهران در مقایسه با استانهای دیگر
میرزایی همچنین به وضعیت درآمد سرانه نیز اشاره کرده است. وی بر این باور است که ۸۵ درصد جمعیت کشور در استانهایی زندگی میکنند که درآمد سرانهشان ۵۰ درصد کمتر از تهران است و حدود ۴۰ درصد جمعیت کشور ساکن استانهایی هستند که نرخ بیکاری بلندمدت و پایدار بیشتر از ۱۵ درصد در دستکم یک دهه داشتهاند. این وضعیت در استانهایی مانند کرمانشاه، لرستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان به بیش از دو دهه میرسد و نرخ بیکاری در این استانها به حدود دو برابر میانگین کشوری میرسد.
در شرایطی که کارشناسان بارها نسبت به گسترش فقر در کشور هشدار دادهاند اما مسئولان و مقامات اقتصادی تنها به ارائه و سخن از برنامههایی اکتفا کردهاند که در نهایت نتیجه مشخصی نیز به دنبال نداشتهاند. پیامد این موضعگیری هم گسترش بحرانهای اجتماعی در سطح جامعه بوده است که امروز از مرز بحران نیز عبور کردهاند.
ثبت دیدگاه