به گزارش آوای تبریز، چندی پیش ویدئویی در فضای مجازی پخش شد که در آن آموزگار کلاس در مقطع ابتدایی تلاش می کند تلفظ صحیح آواهای زبان فارسی را به فراگیران کودک ترک آذربایجانی یاد دهد.
در پاسخ به این چالش می توان چنین اندیشید که اگر همین کودکان در کنار خواندن و نوشتن به زبان مادری خود تلاش می کردند تلفظ صحیح آواهای زبان فارسی را کسب کنند، چنین تلاشی یک فعالیت آموزشی موثر و موجب غنای فرهنگی تلقی می شد، امری ستودنی بود چنان که فرزندان مان در آموزش زبان خارجی مانند انگلیسی چنین تجاربی را دارند.
اما در وضعیت کنونی که زبان ترکی آذربایجانی در حاشیه قرار داشته و کودکان در یک آوارگی زبانی در میهن خود قرار دارند. بنده معتقدم این فعالیت آموزشی به لحاظ روانشناسی اجتماعی یک نوع خشونت نمادین محسوب می شود.
این خشونت نمادین نوعی خشونت است که با ساز و کارهای پنهانی سلطه یک گروه بر گروه دیگر را از طریق زبان، فرهنگ و نهاد مشروع و طبیعی جلوه می دهد. هنگامی که از سیاست یکسان سازی زبانی در آموزش استفاده می کنید و سیاست آموزش دوزبانگی یا چند زبانگی به کلی کنار گذاشته می شود، زبان های محلی در حاشیه قرار می گیرند و یک زبان تسلط می یابد. زبان مسلط تنها ابزار ارتباط نیست زبان قدرت، زبان فرصت ها نیز می شود و کسانی که به آن تسلط ندارند فرصتهای پیشرفت را از دست می دهند. این زبان غالب موجب حذف تاریخ و ادبیات دیگر زبان ها، در جامعه می شود و از همه بدتر صحبت به زبان فصیح فارسی معیار برتری تلقی می شود. جالب است این خشونت در قالب ساختارهای اجتماعی و زبانی بصورت نامحسوس و طبیعی شده، نابرابری ها را باز تولید می کند. درک این مکانیسم ها برای مقابله با تبعیض های زبانی ضروری است.
ثبت دیدگاه